شب چهقدر...؟ (2)
یکی از اشتباهاتی که معمولاً در مباحث علمی رخ میدهد و عمدهی اختلاف نظرها و منازعات علمی هم از همین اشتباه برمیخیزد این است که ما از وسط بحث شروع به بررسی یک موضوع میکنیم و آن را از ابتدا و به همراه علل و ریشههایش مورد ملاحظه قرار نمیدهیم. آنچه در بالا دربارهی نوع نگاه ما به شب قدر گفته شد هم از همین قبیل است. به عبارت شفافتر، من از وسط بحث شروع کردم و ریشههای شب قدر را در پیشزمینهی فرهنگی و اعتقادیمان بررسی نکردم. البته هدف من این بود که مشکلاتی را مطرح کنم تا سپس بتوانیم ریشههای آن را بررسی کنیم.
برای بررسی ریشهای و بنیادین نگاه ما به شب قدر باید به همان سؤال محوری و اصلی خود بازگردیم که شب چهقدر...؟
شب قدر چیست؟ چه نقشی در زندگی ما ایفا میکند؟ و از این مهمتر، خدا این وسط چه کاره است و چه نقشی در زندگی ما دارد؟ رابطهی خدا با ما و شب قدر و زندگیمان چیست؟ ما چه شناخت، چه برداشت و چه تعریفی از خدایی داریم که شب قدر را مقدر کرده و برنامههایی را برای آن تدارک دیده است؟ اولیای الهی (منظورم به طور خاص پیامبر و اهل بیت ایشان است) چه برخوردی با شب قدر داشتند و از خدا چه میخواستند؟ اساساً نگاه اهل بیت (ع) به خدا چگونه بود که ما بتوانیم بر اساس آن نگاه، وضعیت خود را و نسبت خود را با شب قدر تعریف کنیم؟ و ببینیم آیا هر عملی که آنان در شب قدر انجام میدادند و در مفاتیحالجنان اشارهای گذرا به آن شده است، ما هم باید انجام دهیم؟
تقدیر در شب قدر به چه معناست و شامل چه اموری میشود؟ آیا دعاهایی که ما مطرح میکنیم و میخواهیم برایمان مقدر شود همانند پیامبر و اهل بیت اوست؟ آیا در شب قدر باید از خدا بخواهیم که در سال آینده برایمان شوهر پیدا شود، یا در کنکور قبول شویم، یا بچهدار شویم، یا حساب قرض الحسنهیمان در فلان بانک برنده شود، یا بتوانیم ماشین بخریم، یا خدا وسیلهای فراهم کند که خانهای بخریم و از این مستأجری و دربهدری خلاص شویم، یا ...؟ طبق اسناد موجود از ائمهی اطهار (ع)، آنان برای تقدیر سال آینده از خدا چه میخواستند؟ من که هرچه گشتم جز اموری کلی که بیش از همه حج بیت الله الحرام درخواست شده و سپس عافیت و طول عمر و وسعت رزق و امثال آن، چیز دیگری نیافتم و خبری از شوهر و بچه و ماشین و خانه نبود.
توبه در شب قدر به چه معناست؟ اینکه گفتهاند اگر شب قدر بگذرد و کسی آمرزیده نشود معلوم نیست دیگر و در ایام دیگر آمرزیده شود، آیا به این معناست که در این شب باید خیلی توبه کرد و بیش از شبهای دیگر به خود فشار آورد و انواع توبههای مختلف اعم از قرآن به سر گرفتن و دعاهای متعدد و طولانی و امثال آن را به جا آورد تا بلکه خدا رحمی کند و ما را ببخشد؟
آیا تا دیروز که توبهای در کار نبود و فقط گناه میکردیم، خدا ما را مجازات میکرد؟ یا ما راست راست میچرخیدیم و خدا هم روزیمان را میداد، مشکلاتمان را حل میکرد، باران لطف و نعمت را بر ما میبارید و به روی خودش هم نمیآورد که ما گناهی کردهایم؟
آیا خدا با کسی مثل بنده که در شب بیستوسوم ماه مبارک به جای قرآن سر گرفتن و دعای ابوحمزهی ثمالی خواندن و تقدیر خوب و شایستهای را طلب کردن، گناه کبیره میکردم و بعد هم میگرفتم و تخت میخوابیدم، چه رفتاری میکند؟ آیا برایم سرنوشت بدی را رقم میزند؟ یا لطف میکند و هدایت خود را فرو میفرستد تا شب قدر سال بعد بفهمم کیستم و چیستم و در این عالم هستی چه جایگاهی دارم و با چه خدایی مواجهم و چه کسی را نافرمانی کردهام؟
آیا آن زمانی که طفلی صغیر بودم و اصلاً چیزی نمیفهمیدم و دانش و درکی نداشتم که بتوانم دعا کنم و تقدیر خوبی را از خدا طلب نمایم، خدا برایم چیزی مقدر نمیکرد و صبر میکرد تا بزرگ شوم و بفهمم و شب قدر از او طلب کنم و او هم اجابت کند؟ یا مهربانانه برایم انواع نعمتها و خوبیها را مقدر کرد و من بسیاری از آنها را هنوز نفهمیدهام و حتی تا پایان عمر هم نمیفهمم و پس از مرگ که پردههای اسرار کنار میرود تازه متوجه میشوم که خدا برایم چه رقم زده بوده و در چه دریای نعمتی شناور بودهام؟ چه مشکلات و گرفتاریها و بیماریها و غصههایی را از من برطرف ساخته که من تا به گوشهای از آنها مبتلا نشوم اصلاً از وجود چنین چیزی در عالم خبردار نخواهم شد.
آیا همسایهی ما که شب قدر تا صبح از پای ماهواره جم نمیخورد و شبکههای مختلف را سیر میکند در سال آینده شوهر نخواهد کرد، تنها به این دلیل که شب قدر از خدا نخواسته ازدواج را برایش مقدر کند؟ آیا کسانی که شب قدر بیدار نمیمانند و دعای جوشن کبیر نمیخوانند در سال آینده بچهدار نمیشوند؟ آیا افرادی که شب قدر از خدا چیز خاصی نمیخواهند که برایشان مقدر کند در سال آینده در خلأ و بین زمین هوا به سر میبرند تا سال آینده شب قدر فرا برسد و تقدیری طلب کنند و درنتیجه، از خلأ خارج گردند و به تقدیری که طلب کرده بودند وارد شوند؟ در شب قدر چه تقدیر میشود، چه کسی تقدیر میکند و بر چه مبنا و منطقی و با چه ملاکی و بر اساس کدام صفات و ویژگیهای خود تقدیر میکند؟
عارفان میگویند «العَبدُ یُدَبـِّرُ و الـرَّبُّ یُقَـدِّرُ»، یعنی بنده تدبیر و برنامهریزی میکند، ولی پروردگار تقدیر میکند و چه بسا تمامی برنامههای او را بر هم زند و از اثر بیندازد؛ مانند مرحوم حافظ که میگفت:
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
اگر موافق تدبیر من شود تقدیر
ولی مگر خود ما در لابهلای دعای جوشن کبیر و البته در قرآن کریم خداوند را مدبّر نمیخوانیم؟ پس تدبیر و تقدیر، همه در دست اوست و لاحَولَ و لاقُـوََّةَ إلّا بـِالله (هیچ اراده و هیچ نیرویی نیست، مگر از جانب خدا)، و ماتَشاؤُونَ إلّا أن یَشاءَ اللهُ (تکویر/29) (و ارادهای نمیکنید مگر اینکه خدا بخواهد). چه میخواهیم و از که میخواهیم؟ تدبیری نیست مگر به تقدیر او و به تدبیر او و به لطف او و به ارادهی او و به حکمت و حکومت او ...
از طرف دیگر، آیا با داشتن خدایی که بدیهای من را به خوبی مبدل میکند؛ گناهان من را به شکل کار خوب در نظر دیگران جلوه میدهد؛ مدام ناز مرا میکشد و همیشه برای دوستی با من پیشدستی میکند؛ نیازی به توبه و انابه ندارد و همینکه در قلبم از کاری پشیمان شوم مرا میبخشد؛ حتی منتظر پشیمانی قلبی من هم نمیشود و ابتدا او به قلب من رو میکند و به سوی من توبه میکند تا من متوجه اشتباهم شوم و قلباً از آن پشیمان گردم؛ در حال انجام گناه از سوی من، خیر خود را از من قطع نمیکند و نه تنها من را مفتضح نمیکند، بلکه فضا را طوری جلوه میدهد که هر کس از کنارم عبور میکند گمان میبرد در حال عبادت و ثواب هستم؛ قلب آلوده و هوسباز من را از خلایق پوشانده و نمیگذارد حتی پس از مرگ هم کسی از ماهیت کثیف و گنهکارم با خبر شود، مبادا نفرینی یا شری پس از مرگ به من برسد؛ آنقدر در بخشش و آمرزش پیش میافتد که انگار به من محتاج است و باید منتکشی کند و با من آشتی کند؛ آنقدر در عذاب و عقاب گناهانم تعلل و صبر میکند که گویا من را بخشیده و یا گناهانم را فراموش کرده و یا حتی از من شرم و حیا دارد که عذابم کند؛ خیر او و فیض او هر لحظه بر من و همهی بندگانش نازل است، اگرچه ملائکه همواره شر و بدی ما را برای او میبرند و ...، آیا با داشتن چنین خدایی من باید بترسم که شب قدر بگذرد و خدا از من نگذرد؟ خدا روز روزش با اندک بهانهای، بلکه بی هیچ بهانهای از ما میگذرد، آنوقت در شب قدر که در بین سیصد و پنجاه و چهار شب سال، تنها شب آرامش و سلامت و برکت است (سَلَامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ. (قدر/5) (شب قدر تا طلوع صبح آرام و سلامت است) و إنّا أنزَلناهُ فی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ. (دخان/3) (ما قرآن را در شبی بابرکت نازل کردیم)) از من نمیگذرد؟
ما واقعاً خدا را چگونه شناختهایم و چه تصوری از او داریم...؟ جدّاً خجالت نمیکشیم که خدا را با خودمان مقایسه میکنیم؟ در حالی که او بسیار و بسیار و بسیار و بسیار بالاتر و والاتر از آن است که با ما و اعمال نیک و بد ما سنجیده شود. لطف و رحمت و مغفرت و فضل و احسان او تنها در یک لحظه و در یک جلوه تمامی گناهان تمامی افراد بشر از آدم تا قیامت کبرا را به اضافهی دهها و صدها برابر همین تعداد انسان را شامل میشود و باز هم اضافه میآید و سرریز میکند. برای همین است که یکی از اذکار قطعی و حتمی ما همواره این است که
شرمنده از آنیم که در دار مکافات
اندر خور عفو تو نکردیم گناهی
مگر نمیدانیم که خدا گنهکارانی را که دوست دارند توبه کنند و پاک شوند دوست دارد و دست نوازش خویش را بر سر آنان میگستراند و اساساً ما را برای گناه و توبه خلق کرده و به این دنیا فرستاده است؟ مگر ملائکه در هنگام خلقت انسان به خدا یادآوری نکردند که تصمیم به خلقت کسی گرفتهای که در زمین فساد و خونریزی میکند، در حالی که ما تو را سپاس و ستایش میکنیم؛ ولی خداوند با جواب دندانشکنی آنان را ساکت کرد که من چیزی میدانم که شما نمیدانید؟ خدا از فساد و خونریزی ما چه میدانست که ما را لایق سجدهی همان ملائکهی سپاسگو و ستایشگر میدید، بجز توبه و بازگشت به آغوش گرم و صمیمی خود؟
با این حساب و با داشتن چنین خدایی باید شب قدر را با آرامش و طمئنینهی کامل میگرفتیم و تخت میخوابیدیم و میدانستیم همینکه به او اعتماد و توکل داریم بزرگترین سرمایه را داریم و او هم دارد کار خودش را به بهترین شکل انجام میدهد و مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ (طلاق/3) (هر کس کارش را به خدا بسپارد، او برای انجام کارش کافی است) و بلکه یا مَن یُعطی مَن لَم یَسألهُ و مَن لَم یَعرِفهُ تَحَنـُّناً مِنهُ و رَحمَةً (ای که به کسای که از او درخواست نمیکنند و کسانی که او را نمیشناسند نیز از روی دلسوزی و مهربانی عطا میکند).
با این وصف، پس چرا شب قدر را بیداریم و به دعا و نماز و توبه میپردازیم؟ ما نه، همان اهل بیتی که در بالا به عنوان ملاک و معیار عملکرد ما معرفی شدند، چرا چنین میکردند؟
به نظر من «دلایل خاصی» وجود دارد که انبیا و اولیای الهی و ائمهی اطهار شب قدر و سایر شبهای زندگی خود را به عبادت و دعا و توبه و نیایش میپرداختند، در عین حالی که دلشان به خدایی خدا قرص و محکم بوده و آنان نیز در صورت نبود این «دلایل خاص»، در شب قدر میخوابیدند و به هیچ عذاب و گزندی نمیاندیشیدند که لاخَوفٌ عَلَیهِم و لا هُم یَحزَنونَ (بقره/38، 62، 112، 262، 274 و 277؛ آل عمران/170؛ مائده/69؛ انعام/48؛ اعراف/35؛ یونس/62؛ احقاف/13) (نه ترسی دارند و نه غمی).
پس اکنون سؤالی که باید پاسخ دهیم این است که این «دلایل خاص» چیست و برای چه؟
ولی خودمانیم! خداییش جوابش واضح نیست؟
خب معلوم است دیگر!
برای اینکه چنین خدایی را شکر و سپاس و ستایش کنیم و از او تشکر نماییم؛
برای اینکه در زندگی خویش از ذکر و یاد چنین خدایی چقدر غافل بودهایم؛
برای اینکه در طول عمر با چنین خدایی چقدر در میافتیم و به نزاع و جدال و حرب برمیخیزیم؛
برای اینکه نافرمانی چنین خدایی را کردهایم و نمکدان چنین پروردگاری را شکستهایم؛
برای اینکه از آغوش پرمهر و همیشه گشادهی چنین محبوب دلنوازی گریختهایم؛
برای اینکه خود را به دریای اراده و خواست او بسپاریم و بگوییم آنچه تو مقدر کنی محبوب و مطلوب است و ما نگرانی و واهمهای از تقدیر تو نداریم! تقدیر تو مانند خودت زیبا و دوستداشتنی است. اگر خوب بود که با کمال میل میپذیریم و شکر میکنیم و اگر بد بود که ...؛ نه! میدانیم که از تو جز خیر و فیض صادر نمیشود و جز خوبی و مهربانی سرنمیزند. پس اگر بهظاهر بد بود و به نظر ما بد آمد، صبر میکنیم و از تو میخواهیم تا امتحانات سخت خود را از ما برداری و بر ما ترحم کنی!
برای اینکه خود را به دریای جود و کرم و مرحمت و غفران او بسپاریم و بگوییم اگر ببخشی نشانهی لطف و احسان تو است و اگر مجازات کنی نشانهی عدل و انصاف تو است و در هر دو صورت زیبایی و دوستت داریم! اگر عذاب کنی هم دوستت داریم! اگر به دوزخ ببری هم دوستت داریم و با صدای رسا به اهل جهنم اعلام میکنیم که ما دوستش داریم و از ذکر و یاد و عشق و بندگی و تعریف و تمجید او هرگز دست نمیکشیم؛ زیرا ما انبوه بیشمار و بیحد و حصر نعمات و الطاف و کرامات و عنایات او را از یاد نبردهایم.
برای اینکه با التماس و تضرع به او بگوییم که از این خوان نعمت و لطف که به هر کس که بخواهی میبخشی و به هر مقدار که بخواهی میبخشی و به هر شکل که بخواهی میبخشی، به ما هم ببخش! برای اینکه حیف است که در عمر کوتاه خود از این سفرهی گشوده بهرهی کمی ببریم و از عطایا و مواهب ویژهی آن که مخصوص دوستان خاص و محرم اسرار اوست بینصیب بمانیم. برای اینکه پس از مرگ نبینیم که خدا ما را بخشیده و به بهشت راه داده، ولی چه درجاتی در آنجا وجود دارد که ما به آنها دست نیافتهایم. برای اینکه به اوج محبت او و عمق عشق او برسیم و از خواص و برگزیدگان درگاه او باشیم.
برای اینکه ما به این معرفت و علم برسیم و بفهمیم چرا برترین اعمال در شب قدر کسب علم و معرفت است.
برای اینکه بدانیم شب قدر با این اوصاف اگر یک بار در عمر ما اتفاق بیفتد کافی است تا تمامی عمر و زندگیمان را بیمه کند و شبهای دیگر عمرمان را با خیال آسوده سر بر بالین بگذاریم.
برای اینکه در زندگی یک بار هم که شده در شب قدر، قدر چنین خدایی را بدانیم و بدانیم که چرا این شب را قدر نامیدهاند و بدانیم شب چهقدر....
موضوع مطلب : شب قدر, توبه, دعا, آمرزش, معرفت, خدا